ایــــــران را از یـاد نبـریـم
ایران سرزمین شگفتآوری است. تاریخ او از نظر رنگارنگی و گوناگونی کمنظیر است. بزرگترین مردان و پَستترین مردان در این آب و خاک پرورده شدهاند، حوادثی که بر سر او آمده بدانگونه است که در خورِ کشور برگزیده و بزرگی است؛ فتحهای درخشان داشته است و شکستهای شرمآور، مصیبتهای بسیار و کامرواییهای بسیار. گویی روزگار همهی بلاها و بازیهای خود را بر ایران آزموده است. او را بارها بر لب پرتگاه برده و باز از افتادن بازش داشته.
ایران، شاید سخت جانترین کشورهای دنیاست. دورههایی بوده است که با نیمه جانی زندگی کرده امّا از نفس نیفتاده؛ و چون بیمارانی که میخواهند نزدیکانِ خود را بیازمایند درست در همان لحظه که همه از او امید برگرفته بودند، چشم گشوده است و زندگی را از سرگرفته.
بهرغم تلخ کامیها، ما حق داریم که به کشور خود بنازیم. کمرِ ما در زیر بار تاریخ خم شده است ولی همین تاریخ به ما نیرو میدهد و ما را باز میدارد که از پای درافتیم. کسانی که در زندگیِ خویش رنج نکشیدهاند، سزاوارِ سعادت نیستند. تراژدی همواره در شأن سرنوشتهای بزرگ بوده است. ملّتها نیز چنیناَند. آنچه ملّتی را آبدیده و پخته و شایستهی احترام میکند تنها فیروزیها و گردنفرازیهای او نیست، مصیبتها و نامُرادیهای او نیز هست. از حاصلِ دوران خوش و ناخوشِ زندگی است که ملّتی شکیبایی و فرزانگی میآموزد. قوم ایرانی در سراسر تاریخِ خود از اندیشیدن و چاره جستن باز نایستاده. دلیل زنده بودنِ ملّتی نیز همین است. آنهمه مردان غیرتمند، آنهمه گوینده و نویسنده و حکیم و عارف، آنهمه سرهای ناآرام، پروردهی این آب و خاکاَند و به تولّای نام اینان است که ما به ایرانی بودن افتخار میکنیم.
#ایران_را_از_یاد_نبریم
محمدعلی اسلامی ندوشن